عاشق عشقم
نويسندگان

 

يه اتاقي باشه گرمه گرم ...     روشنه روشن ...     تو باشي، منم باشم ...    کف اتاق سنگ باشه سنگ سفيد... تو منو بغلم کني که نترسم ...    که سردم نشه ...   که نلرزم ... اينجوري که تو تکيه دادي به ديوار ... پاهاتم دراز کردي ...   منم اومدم نشستم جلوت و بهت تکيه دادم ... با پاهات محکم منو گرفتي ...   دو تا دستتم دورم حلقه کردي ...    بهت مي‌گم چشماتو مي‌بندي؟ ميگي آره! بعد چشماتو مي‌بندي ...     بهت مي‌گم برام قصه مي‌گي تو گوشم؟ مي‌گي آره! بعد شروع مي‌کني آروم آروم تو گوشم قصه گفتن ...    يه عالمه قصة طولاني و بلند که هيچ وقت تموم نمي‌شن ...    مي‌دوني؟ مي‌خوام رگ بزنم ...      رگ خودمو ...    مچ دست چپمو ...      يه حرکت سريع ...    يه ضربه عميق ...     بلدي که؟ ولي تو که نمي‌دوني مي‌خوام رگمو بزنم ... تو چشماتو بستي ... نمي‌دوني من تيغ رو از جيبم در ميارم ... نمي‌بيني که سريع مي برم ... نمي‌بيني خون فواره مي‌زنه ...        رو سنگاي سفيد ...            نمي‌بيني که دستم مي‌سوزه و لبم رو گاز مي‌گيرم که نگم آااخ که چشماتو باز نکني و منو نبيني ...      تو داري قصه مي‌گي.. من شلوارک پامه ...          دستمو مي‌ذارم رو زانوم ...        خون مياد از دستم مي‌ريزه رو زانوم و از زانوم مي‌ريزه رو سنگا ... قشنگه مسير حرکتش! قشنگه رنگ قرمزش ...      حيف که چشمات بسته است و نمي‌توني ببيني ...    تو بغلم کردي ...       مي‌بيني که سرد شدم ... محکمتر بغلم مي‌کني که گرم بشم ...        مي‌بيني نامنظم نفس مي‌کشم ...            تو دلت ميگي آخي دوباره نفسش گرفت! مي‌بيني هر چي محکمتر بغلم مي‌کني سردتر ميشم ...        مي‌بيني ديگه نفس نمي‌کشم ... چشماتو باز مي‌کني مي‌بيني من مردم ... مي‌دوني؟

من مي‌ترسيدم خودمو بکشم! از سرد شدن ... از تنهايي مردن ... از خون ديدن ... وقتي بغلم کردي ديگه نترسيدم ... مردن خوب بود، آرومِ آروم ... گريه نکن ديگه! ... من که ديگه نيستم چشماتو بوس کنم بگم دلم مي‌گيره‌ها ! بعدش تو همون جوري وسط گريه‌هات بخندي ... گريه نکن ديگه خب؟ دلم مي‌شکنه... دلِ روح نازکه ... نشکنش خب

 

تصاویر زیباسازی نایت اسکین
[ یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, ] [ 5:22 ] [ helia ]
[ شنبه 10 تير 1391برچسب:, ] [ 11:31 ] [ helia ]
[ شنبه 10 تير 1391برچسب:, ] [ 11:25 ] [ helia ]
[ شنبه 10 تير 1391برچسب:, ] [ 11:19 ] [ helia ]
 

فرض کنید ظرفی پر از انواع میوه های مختلف جلوی شماست میوه مورد علاقه تان را بردارید ولی دقت کنید! ممکن است با انتخاب این میوه اسرار و رموز شخصیت شما به سرعت فاش شود در حقیقت این تست روانشناسی به سادگی نشان می‌دهد که شخصیت افراد مختلف نسبت به انتخاب میوه مورد علاقه شان چگونه است.

 

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

ادامه مطلب
[ جمعه 9 تير 1391برچسب:, ] [ 17:47 ] [ helia ]

اگر مایلید اطلاعات بیشتری درمورد شخصیت خودتان وخصوصیاتی كه باعث می شوند دیگران شما را بیشتردوست داشته باشند پیدا كنید به تست زیربا كمال صداقت پاسخ دهید.این تست جدیدترین تست روان شناسی دركشورآمریكا است.

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

ادامه مطلب
[ جمعه 9 تير 1391برچسب:, ] [ 17:38 ] [ helia ]

و حالا یه تست جالبBig
GrinBig
GrinBig
GrinBig
GrinBig
GrinBig
Grin

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

ادامه مطلب
[ جمعه 9 تير 1391برچسب:, ] [ 17:31 ] [ helia ]

این تست  واسه آیندتون خوبه Tongue
برای هر سوال پاسخ الف 1 امتیاز ب 2 امتیاز ج 3 امتیاز د 4 امتیاز بدهیدو با هم جمع کنید

1-به نظر شما ممکن است در کدامیک از اماکن زیر همسر اینده خود را بیابید؟
الف ) در یک موزه ب) در یک مهمانی بزرگ ج) در حین خرید در یک فروشگاه د) در یک مکان فرهنگی یا تحصیلی

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

ادامه مطلب
[ جمعه 9 تير 1391برچسب:, ] [ 17:27 ] [ helia ]

مردی در مسابقه ی اطلاعات عمومی شرکت کرده است و سعی در بردن

جایزه یک میلیون دلاری را دارد .

سوالات را بخوانید

۱ـ جنگ صد ساله چند سال طول کشید؟

الف) ۱۱۶ سال

ب ) ۹۹ سال

ج ) ۱۰۰ سال

د ) ۱۵۰ سال

او نمیتواند به این سوال جواب دهد

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

ادامه مطلب
[ جمعه 9 تير 1391برچسب:, ] [ 17:25 ] [ helia ]
[ جمعه 9 تير 1391برچسب:, ] [ 17:11 ] [ helia ]
[ جمعه 9 تير 1391برچسب:, ] [ 16:38 ] [ helia ]
[ جمعه 9 تير 1391برچسب:, ] [ 12:29 ] [ helia ]

مردی پسر تنبلی داشت که از زیر کار درمی‌رفت و همه چیز را به شوخی می‌گرفت. روزی او را نزد حکیم آورد و گفت: “از شما می‌خواهم به این پسر من چیزی بگویید که دست از این تنبلی و بی‌تفاوتی‌اش بردارد و مثل بقیه بچه‌های این مدرسه به دنیای واقعیت و کار و تلاش برگردد.”

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

ادامه مطلب
[ پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, ] [ 21:50 ] [ helia ]

کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت.تصمیم گرفت زیر درخت
مدتی استراحت کند.لذا کلاه ها را کنار گذاشت وخوابید.وقتی بیدار شد
متوجه شدکه کلاه ها نیست . بالای سرش را نگاه کرد . تعدادی
میمون را دید که کلاه را برداشته اند.

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

ادامه مطلب
[ پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, ] [ 21:33 ] [ helia ]
[ پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, ] [ 18:41 ] [ helia ]

زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می خواست او همان جا بماند.
از حرف های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است.در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم. یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه شان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می شد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی کرد :گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می روید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درس ها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر می شود. بزودی برمی گردیم…

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

ادامه مطلب
[ پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, ] [ 18:34 ] [ helia ]

حکیمی جعبه‌اى بزرگ پر از مواد غذایى و سکه و طلا را به خانه زنى با چندین بچه قد و نیم قد برد.

زن خانه وقتى بسته‌هاى غذا و پول را دید شروع کرد به بدگویى از همسرش و گفت:

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

ادامه مطلب
[ پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, ] [ 18:31 ] [ helia ]
[ پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, ] [ 18:12 ] [ helia ]
[ پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, ] [ 18:2 ] [ helia ]

حس می کنم حریر حضورت را در لحظه های سختی تنهایی

بوی تو در فضاى زمان جارى ست مانند عطر پونه ى صحرایی

در برف زارِ سردِ دلم کرده ست اى نرگس بهارى من سبزت

تقدیر ، این مقدّر بى برگشت، تقدیر، این سفیر اهورایى

می گوید از یکی شدنم با تو احساسم ، این لطافت سحرانگیز،

 حسّم به من دروغ نمی گوید درپیشگاه اقدس شیدایى

بوی تو را شنیده ام از باران، بارانِ چشم هاىِ غزلْ کاران

در آبسال سبز غزل کاری با رمزِ صبح شرجى ِرؤیایی

آتش زدى به ظلمت ایمانم ، برداربستِ طاقت ِ بنیانم

با چشم و روى ِ روشن ِ خورشیدى ، با گیسوى طنابى یلدای

عاشق که مى شدم نهراسیدم از فتنه هاى واهى بدنامى

از آن که گفته اند که مى ارزد ، عاشق شدن به فتنه ى رسوایى

تصاویر زیباسازی نایت اسکین
[ پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, ] [ 17:33 ] [ helia ]

اون منم که عاشقونه شعر چشماتو میگفتم...

 هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو می افتم...

 هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره...

 هنوزم میگم خدایا کاشکی برگرده دوباره...

تصاویر زیباسازی نایت اسکین
[ پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, ] [ 17:31 ] [ helia ]

چقدر تنهایی آزارم میدهد

 چقدر نبودت را بلند حس میکنم

چقدر قلبم بی قرار و لجباز شده

با قلبم چه کردی؟

از وقتی رفتی چشمانم میهمان ناخوانده بسیار دارد

گاه و بی گاه

شب و روز میبارد

بیصدا گریستن را بیصدا آموختن

کاش تقدیر این را نمیخواست

کاش بودی،حتی اندکی..........

تصاویر زیباسازی نایت اسکین
[ پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, ] [ 17:28 ] [ helia ]

وقتش رسیده  حال و هوایم عوض شود

با  سار  ِ پشت پنجره  جایم عوض شود

هی کار دست من بدهد   چشم های تو

هی  توبه بشکنم  و  خدایم  عوض شود

با بیت های  سر زده  از سمت ِ ناگهان

حس  می کنم  که قافیه هایم عوض شود

جای تمام  گریه ،  غزل های ناگــــــزیر

با قاه قاه ِ خنده ی بی غم    عوض شود

سهراب ِ شعرهای من   از دست می رود

حتی اگر عقیده ی  رستم عوض شود .

 

قدری کلافه ام    و هوس کرده ام  که باز

در بیت های بعد ،  ردیفم عوض شود

حـوّای جا گرفته  در این  فکر رنج ِ تلخ

انگــار  هیچ وقـت  به آدم  نـمی رسد

تن  داده ام  به این که بسوزم در آتشت

حالا  بهشت هم  به  جهنم  نمی رسد

با این ردیف و قافیه  بهتر  نمی شوم !

وقتش رسیده  حال و هوایم  عوض شود

تصاویر زیباسازی نایت اسکین
[ پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:تنها, ] [ 17:18 ] [ helia ]

 

باید کمک کنی ، کمرم را شکسته اند

بالم نمی دهند ، پرم را شکسته اند

نه راه پیش مانده برایم نه راه پس
...
پل های امن ِ پشت سرم را شکسته اند

هم ریشه های پیر مرا خشک کرده اند

هم شاخه های تازه ترم را شکسته اند

حتی مرا نشان خودم هم نمی دهند

آیینه های دور و برم را شکسته اند

گل های قاصدک خبرم را نمی برند

پای همیشه ی سفرم را شکسته اند

حالا تو نیستی و دهان های هرزه گو

با سنگ حرف مُفت ، سرم را شکسته اند .....                                                                       
تو آیا عاشقی کردی بفهمی عشق یعنی چه؟
تو آیا با شقایق بوده‌ای گاهی؟
نشستی پای اشکِ شمعِ گریان تا سحر یک شب؟
تو آیا قاصدک‌های رها را دیده‌ای هرگز،
که از شرم نبود شاد‌ پیغامی،
... میان کوچه‌ها سرگشته می‌چرخند؟
نپرسیدی چرا وقتی که یاسی، عطر خود تقدیم باغی می‌کند،
چیزی نمی‌خواهد !
و چشمان تو آیا سوره‌ای از این کتاب هستی زیبا،
تلاوت کرده با تدبیر؟
تو از خورشید پرسیدی، چرا
بی‌منت و با مهر می‌تابد؟
تو رمز عاشقی، از بال پروانه، میان شعله‌های شمع، پرسیدی؟
تو آیا در شبی، با کرم شب‌تابی سخن گفتی ،
از او پرسیده‌ای راز هدایت، در شبی تاریک؟
تو آیا، یاکریمی دیده‌ای در آشیان، بی‌عشق بنشیند؟
تو ماه آسمان را دیده‌ای، رخ از نگاه عاشقان نیمه‌شب‌ها بربتاباند؟
تو آیا دیده‌ای برگی برنجد از حضور خار بنشسته کنار قامت یک گل؟
و گلبرگ گلی، عطر خودش، پنهان کند، از ساحت باغی؟
تو آیا خوانده‌ای با بلبلان، آواز آزادی؟
تو آیا هیچ می‌دانی،
اگر عاشق نباشی، مرده‌ای در خویش؟
نمی‌دانی که گاهی، شانه‌ای، دستی، کلامی را نمی‌یابی ولیکن سینه‌ات لبریز از عشق است…
تو پرسیدی شبی، احوال ماه و خوشه زیبای پروین را؟
جواب چشمک یک از هزاران اخترِ آسمان را، داده‌ای آیا ؟!
ببینم، با محبت، مهر، زیبایی،
تو آیا جمله می‌سازی؟
نفهمیدی چرا دل‌بستِ فالِ فالگیری می‌شوی با ذوق!
که فردا می‌رسد پیغام شادی!
یک نفر با اسب می‌آید!
و گنجی هم تو را خوشبخت خواهد کرد!
تو فهمیدی چرا همسایه‌ات دیگر نمی‌خندد؟
چرا گلدان پشت پنجره، خشکیده از بی‌آبیِ احساس؟
نفهمیدی چرا آیینه هم، اخمِ نشسته بر جبینِ مردمان را برنمی‌تابد؟
نپرسیدی خدا را، در کدامین پیچ، ره گم کرده‌ای آیا؟
جوابم را نمی‌خواهی تو پاسخ داد، ای آیینه دیوار!!؟
ز خود پرسیده‌ام در تو!
که عاشق بوده‌ام آیا!!؟
جوابش را تو هم، البته می‌دانی
سکوت مانده بر لب را
تو هم ای من!
به گوش بسته می‌خوانی .....

پریشان کن سر زلف سیاهت شانه اش با من .
سیه زنجیر گیسو بازکن ، دیوانه اش با من

که می گوید که مِی نتوان زدن بی جام و پیمانه ؟
شراب از لعل گلگونت بده پیمانه اش با من
...
ز سوز عشق لیلی در جهان مجنون شد افسانه
تو مجنونم بکن از عشق خود ، دیوانه اش با من

بگفتم صید کردی مرغ دل نیکو نگه دارش
سر زلفش نشانم داد و گفتا لانه اش با من

ز ترک مِی اگر رنجید از من پیر میخانه
نمودم توبه زین پس رونق میخانه اش با من ...

من اگر عشق ندیدم هرگز ،

من اکر شوق وصالت نچشیدم هر روز

من اگر بی می و باده به شبان بوده ام اندر حسرت
...
دل من هر نفسش فکر تو بود .

و لبم هر دمش اینجا که تو را می خواند

تشنۀ بوسه ای از جام می و لب هایت

باده ای ارزان کن ،

باده ای زان دو لب گلگونت

به من مست خرابات بدار،

و مرا گرم در آغوش فشار

و مرا تا به ابد غرق نما در می نابت ساقی

تو مرا ساغر عشق

تو مرا ساغر شور

تو مرا ساغر شوق و ملکوت

تو مرا عاشق باش ....

روزی از این روزها من غرق می ،

روزی از این روزها من غرق شوق ،

و شبی تا به سحر غرقه به اشک
...
سالیان است مرا خلق به لبخند ببینند و به شادی و نشاط

لیک سیل است درونم که ز غم

و به پهنای دلم مردابی است

همه اندوه،

همه آه ،

کاش می شد که شبی تا به برم بازآیی

روزهایم چون شب ،

شب هایم همه آه

همه اندوه و نیاز

همه زاری ،

همه دلتنگی تو ،

لاجرم روز بباید که گداخت !

و چنان شعله و اخگر افروخت ،

بی سبب نیست که در حلقۀ یاران همه خندان باشم .....

گفته بودی درد دل کن گاه با هم صحبتی
کو رفیق رازداری! کو دل پر طاقتی؟
شمع وقتی داستانم را شنید آتش گرفت
شرح حالم را اگر نشنیده باشی راحتی
تا نسیم از شرح عشقم با خبر شد، مست شد
غنچه‌ای در باد پرپر شد ولی کو غیرتی؟
گریه می‌کردم که زاهد در قنوتم خیره ماند
دور باد از خرمن ایمان عاشق آفتی
روزهایم را یکایک دیدم و دیدن نداشت
کاش بر آیینه بنشیند غبار حسرتی
بس که دامان بهاران گل‌ به ‌گل پژمرده شد
باغبان دیگر به فروردین ندارد رغبتی
من کجا و جرأت بوسیدن لب‌های تو
آبرویم را خریدی عاقبت با تهمتی‌

رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت

راهی بجز گریز برایم نمانده بود

این عشق آتشین پر از درد بی امید

در وادی گناه و جنونم کشانده بود

 

رفتم که داغ بوسه پر حسرت ترا

با اشکهای دیده ز لب شستشو دهم

رفتم که نا تمام بمانم در این سرود

رفتم که با نگفته بخود آبرو دهم

عاشقت خواهم ماند بی نیاز از دنیا
من در این کوی غریبانه فدا خواهم شد
چشمهایم را به کسی باز نخواهم کرد تا تو از راه رسی
ای دو چشمت دریا چشم من کم نور است
دل ما را طلبت همچنان پرشور است .....
همچنان منتظرت خواهم ماند
دل خود را به کسی نسپارم
نه به جنگل،نه به دریا،نه به ابر
با بیگانه چنین و چنان خواهم شد
تا کنم چشمانم هدیه بر چشمانت
منتظر در طلبت،جان ما قربانت.

 

رفتم ‚ مگو ‚ مگو که چرا رفت ‚ ننگ بود

عشق من و نیاز تو و سوز و ساز ما

از پرده خموشی و ظلمت چو نور صبح

بیرون فتاده بود یکباره راز ما

 

رفتم که گم شوم چو یکی قطره اشک گرم

در لابلای دامن شبرنگ زندگی

"   گفتمش همدم شبهایم کو؟

تاری از زلف سیاهش را داد

گفتمش بی تو، چه می باید کرد؟

عکس رخساره ی ماهش را داد

وقت رفتن همه را می بوسید !

 به من از دور نگاهش را داد

یادگاری به همه داد و به من ،

انتظار سر راهش را داد   "

تصاویر زیباسازی نایت اسکین
[ پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, ] [ 15:49 ] [ helia ]

روزی مرد کوری روی پله های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود. روی تابلو نوشته بود: من کور هستم لطفا کمک کنید. روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه در داخل کلاه بود. او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت آن را برگرداند و اعلان دیگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد.
عصر آنروز روزنامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است. مرد کور از صدای قدمهای او، خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که آن تابلو را نوشته بگوید، که بر روی آن چه نوشته است؟ روزنامه نگار جواب داد: چیز خاص و مهمی نبود، من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد.
مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است، ولی روی تابلوی او نوشته شده بود: امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم.

تصاویر زیباسازی نایت اسکین
[ پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, ] [ 15:46 ] [ helia ]

پیرمردی صبح زود از خانه اش بیرون آمد.پیاده رو در دست تعمیر بود به همین خاطر در خیابان شروع به راه رفتن کرد که ناگهان یک ماشین به او زد.مرد به زمین افتاد.مردم دورش جمع شدند واو را به بیمارستان رساندند. پس از پانسمان زخم ها، پرستاران به او گفتند که آماده عکسبرداری از استخوان بشود.پیرمرد در فکر فرو رفت.سپس بلند شد ولنگ لنگان به سمت در رفت و در همان حال گفت:"که عجله دارد ونیازی به عکسبرداری نیست" پرستاران سعی در قانع کردن او داشتند ولی موفق نشدند.برای همین از او دلیل عجله اش را پرسیدند. پیر مرد گفت:" زنم در خانه سالمندان است.من هر صبح به آنجا میروم وصبحانه را با او میخورم.نمیخواهم دیر شود!" پرستاری به او گفت:" شما نگران نباشید ما به او خبر میدهیم. که امروز دیرتر میرسید." پیرمرد جواب داد:"متاسفم.او بیماری فراموشی دارد ومتوجه چیزی نخواهد شد وحتی مرا هم نمیشناسد." پرستارها با تعجب پرسیدند: پس چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او میروید در حالی که شما را نمیشناسد؟"پیر مرد با صدای غمگین وآرام گفت:" اما من که او را مي شناسم--------------------------------------------------------------------------------

تصاویر زیباسازی نایت اسکین
[ پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, ] [ 15:45 ] [ helia ]

فروردین

سمبل : قوچ

عنصر: آتش

سياره : مريخ

عضو آسيب پذير :سر

روز اقبال : سه شنبه

اعداد شانس : 6 ، 9

سنگ خوش يمن: الماس

رنگ : قرمز

فرورديني ها در پي عشق آتشين و پر شورترين عشق ممكن اند

او خود به خود جنس مخالف را جذب مي كند . لذتهاي جسماني براي او

بسيار اهميت دارد و گاه احساس مالكيت شديدي نسبت به معشوق خود

را دارد
-----------------------------------------
ارديبهشت
سمبل : گاو نر

عنصر : خاك

سياره : ناهيد

عضو آسيب پذير : گردن

روز اقبال : جمعه

اعداد شانس : 4و6

سنگ خوش يمن : زمرد سبز

رنگ : آبي روشن

گل : خشخاش

حيوان : گاو

جذاب است و عشقش تا حدي نفساني.براي او عشق اهميت زيادي

دارد و اگر عاشق شود عاشقي فداكار خواهد بودمعمولا صبر ميكند

ابتدا طرف مقابل تعهد خود را ثابت كند و سپس خود را در اين

تعهد شريك ميكند
-----------------------------------------
خرداد
سمبل : دو قلوها

عنصر : هوا

سياره : عطارد

عضو آسيب پذير : دست و شانه

روز اقبال :چهارشنبه

اعداد شانس : 5و9

سنگ خوش يمن : عقيق

رنگ : زرد

گل : زنبق

حيوان : پروانه

چه راحت ميتوان عاشق او شد. جذابيت و شيريني كلام او به خوبي

بر اين مدعاست.او عاشق شادي و خوش بودن است و اگر نتواني

او را شاد كني جذابيت خود را از دست مي دهي
-----------------------------------------
تير
سمبل : خرچنگ

عنصر : آب

سياره : ماه

عضو آسيب پذير : سينه و شكم

روز اقبال : دوشنبه

اعداد شانس :3و7


سنگ خوش يمن : مرواريد

رنگ : نقره ايي

حيوان : حيوانات صدفدار

او مانند سياره خود ، ماه در حال تغيير است اگر به او اطمينان كامل

نداشته باشي هرگز رابطه ي عاشقانه با اونخواهيد داشتاو از عشق ورزيدن

لذت مي برد و در عوض ميخواد آن را دريافت كند
-----------------------------------------
مرداد
سمبل : شير

عنصر :آتش

سياره : خورشيد

عضو آسيب پذير : قلب و پشت بدن

روز اقبال : يكشنبه

اعداد شانس : 8و9

سنگ خوش يمن : ياقوت

رنگ : زرد

گل : آفتابگردان

حيوان : گربه سانان

عاشق عاشق شدن است و معشوق خود را غرق هداياي خود مي كند
تلاش مي كند تا رابطه ي عاشقانه ي بي نقصي را خلق كند
-----------------------------------------
شهريور
سمبل : باكره

عنصر : خاك

سياره : عطارد

عضو آسيب پذير : سيستم عصبي

روز اقبال : چهارشنبه

اعداد شانس : 3و5

سنگ خوش يمن : ياقئت كبود

رنگ : سبز

گل : بنفشه

حيوان : سگ كوچك – گربه
مي تواند چنان تودار باشد كه به نظر برسد كه از برخورد با ديگران
منع شده .ولي آن گاه كه به عشق واقعي خود دست پيدا كند ديگر اين ويژگي او
را نخواهيد ديد.براي چنين انسان فدكارومهربان تحمل سختي بسيار با ارزش است
او به آساني در عشق گول نمي خورد چون مي داند در پي چيست
-----------------------------------------
مهر
سمبل : ترازو

عنصر : هوا

سياره : ونوس

عضو آسيب پذير : كمر و كليه ها

روز اقبال : جمعه

اعداد شانس : 6و9

سنگ خوش يمن : الماس

رنگ : آبي و بنفش

گل : سرخ

حيوان : خزندگان

او مي تواند دوست خوب و ميزباني عالي باشد او در سياست

دومي ندارد.

-----------------------------------------

آبان

سمبل : عقرب

عنصر : آب

سياره : پلوتون

روز اقبال : سه شنبه

اعداد شانس : 2و4

سنگ خوش يمن : ياقوت زرد

رنگ : قرمز

حيوان : حشرات
مرموز است ولي ميتواند عاشق باشد.از حمايت ديگران لذت مي برد
او مي تواند حسود و تودار باشد.با كسي كه حس كند قابل اطمينان است
كنار مي آيد
-----------------------------------------

آذر

سمبل : كمان دار

عنصر : آتش

سياره : ژوپيتر

عضو آسيب پذير : كبد

روز اقبال : پنج شنبه

اعداد شانس : 5و7

سنگ خوش يمن : فيروزه

رنگ : ارغواني

گل : نرگس

حيوان : اسب

اگر شخص مورد علاقه اش را پيدا كند وفادار است.مشكل اينجاست
كه خواسته اش را بيان نمي كند و صبر ميكند تا خودتان حدس بزنيد
-----------------------------------------
دي
سمبل : بز

عنصر سمبل : بز

عنصر : خاك

سياره : زحل

عضو آسيب پذير : زانو- استخوان

روز اقبال : شنبه

اعداد شانس :8و9

سنگ خوش يمن : عقيق رنگارنگ

رنگ : سياه و قهوه ايي
عجله ايي در عشق ندارد.نه به سرعت عاشق مي شود نه به
سادگي راز دل خود را مي گويد او همواره در حركت است ولي
نمي داند چرا.فقط مي داند بايد موفق شود اگر فكر ميكنيد مي توانيد
او را از رسيدن به هدفش باز داريد و به سمت خود جذب
كنيد سخت در اشتباهيد

-----------------------------------------
بهمن
سمبل : آب گير

عنصر : هوا

سياره : زهره

عضو آسيب پذير : مچ و ساق پاها

روز اقبال : چهارشنبه

اعداد شانس : 1و7

سنگ خوش يمن : ياقوت ارغواني

رنگ : آبي

حيوان : پرندگان درشت اندام

اگر عاشق متولد بهمن باشيد با تمام وجود عاشق شما خواهد شد

تنها نكته ايي كه بايد از آن دوري جوييد اين است كه بر سر راه

پيشرفت او قرار نگيريد. او عاشقي صادق است. دير عصباني

مي شود. آزار دهنده نيست .برنامه هاي خودش را دارد .هرگز تغيير

نخواهد كرد.اگر نتوانيد خود را با ايده هاي گوناگون مذهبي ،فرهنگي

و اجتماعي او هماهنگ كنيد هرگز شانسي براي دستيابي به عشق پايدار

او نخواهيد داشت

-----------------------------------------
اسفند
سمبل : دو ماهي كه خلاف جهت هم شنا مي كنند

عنصر : آب

سياره : نپتون

عضو آسيب پذير : پاها

روز اقبال : جمعه

اعداد شانس : 2و6

سنگ خوش يمن : ياقوت كبود

رنگ : سبز روشن

گل : نسرين

حيوان : ماهي

او به پاي معشوق فداكاري هاي بسيار مي كند

اگر عاشق شماست واقعا خوشبختيد.

براي حفظ اين رابطه از هيچ كاري رويگردان نيست

مادامي كه به او وفادار باشيد از آن شما خواهد بود

تصاویر زیباسازی نایت اسکین
[ پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, ] [ 15:26 ] [ helia ]

تصاویر زیباسازی نایت اسکین
[ پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, ] [ 14:56 ] [ helia ]

 

تصاویر زیباسازی نایت اسکین
[ پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, ] [ 13:50 ] [ helia ]

یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، ازش پرسید:
- چرا دوستم داری؟ واسه چی می گی عاشقمی؟
- دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا" دوست دارم
- تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی... پس چطور دوستم داری؟ چطور میتونی بگی عاشقمی؟
- من جدا"دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت کنم
- ثابت کنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی
- باشه.. باشه! میگم... چون تو خوشگلی، صدات گرم و خواستنیه، همیشه بهم اهمیت میدی، دوست داشتنی هستی، با ملاحظه هستی، بخاطر لبخندت...
- دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد
متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناکی کرد و به حالت کما رفت. پسر نامه ای رو کنارش گذاشت با این مضمون:
عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا که نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟
نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم
گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت کردن هات دوست دارم اما حالا که نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم
گفتم واسه لبخندات، برای حرکاتت عاشقتم اما حالا نه می تونی بخندی نه حرکت کنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم
اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره
عشق دلیل میخواد؟
نه! معلومه که نه!!
پس من هنوز هم عاشقتم

تصاویر زیباسازی نایت اسکین
[ پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, ] [ 13:24 ] [ helia ]

د

یگر آفتاب گردان نیست آفتاب گردان کاشف معدن صبح است وبا

 

 

 

 

 

سیاهی نسبت ندارد .این ها را گل آفتابگردان به من گفت ومن

 

 

 

تماشایش می کردم که خورشید کوچکی بود در زمین و هر گلبرگش

 

 

 

شعله بود و دایره ای داغ در دلش می سوخت .آفتابگردان به من

 

 

 

گفت : وقتی دهقان بذر آفتابگردان را می کارد مطمئن است که او

 

 

 

خورشید را پیداخواهد کرد" .آفتابگردان هیچ چیز را با خورشید اشتباه

نمی گیرد ؛ اما انسان همه چیز را با خدا اشتباه می گیرد .

 

آفتابگردان راهش را بلد است و کارش را می داند او جز دوست داشتن

 

 

 

آفتاب و فهمیدن خورشید کاری ندارد .او همه زندگی اش را وفق نور

 

 

 

می کند ، در نور به دنیا می آید و در نور می میرد . نور می خورد و

 

 

 

نور می زاید .دلخوشی آفتابگردان تنها آفتاب است . آفتابگردان با

 

 

 

آفتاب آمیخته است و انسان با خدا . بدون آفتاب ، آفتابگردان می

 

 

 

میرد؛ بدون خدا انسان . "آفتابگردان گفت : روز که آفتابگردان به

 

 

 

آفتاب بپیوندد ، دیگر آفتابگردانی نخواهد ماند و روزی که تو به خدا

 

 

 

برسی ، دیگرتویی نمی ماند . و گفت من فاصله هایم را با نور پر می

 

 

 

کنم ، تو فاصله ها را چطور پر می کنی ؟ آفتابگردان این را گفت و

 

 

 

خاموش شد . گفتگوی من و آفتابگردان نا تمام ماند . زیرا که او در

 

 

 

آفتاب غرق شده بود . جلو رفتم بوییدمش ، بوی خورشید می داد .

 

 

 

تب داشت و عاشق بود . خداحافظی کردم ، داشتم می رفتم که نسیمی

 

 

 

رد شد و گفت : نام آفتابگردان همه را یاد آفتاب می اندازد ، نام انسان

 

 

 

آیا کسی را به یاد خدا خواهد انداخت ؟ ؟؟؟؟؟؟

تصاویر زیباسازی نایت اسکین
[ پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, ] [ 12:25 ] [ helia ]

4 نفر در عکس دسته جمعی زیر کنار هم ایستاده اند.
آیا می توانید هر ۴ نفر را در نگاه اول ببینید؟ اگر نتوانسنید به راهنمایی پایین صقحه مراجعه کنید!.

راهنمایی:
با کمی دقت بین سرهای دو نفر سمت چپ، می توانید سر یک فرد
سیاه پوست را ببینید.

تصاویر زیباسازی نایت اسکین
[ پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, ] [ 12:21 ] [ helia ]

1-کساني که به طرف عقربهاي ساعت امضاء مي‌كنند انسان‌هاي منطقي هستند

2-
كساني كه بر عكس عقربه‌هاي ساعت امضاء مي‌كنند دير منطق را قبول مي‌كنند و بيشتر غير منطقي هستند

3-
كساني كه از خطوط عمودي استفاده مي‌كنند لجاجت و پافشاري در امور دارند

4-
كساني كه از خطوط افقي استفاده مي‌كنند انسان‌هاي منظّم هستند

5-
كساني ك با فشار امضاء مي‌كنند در كودكي سختي كشيده‌اند

6-
كساني كه پيچيده امضاء مي‌كنند شكّاك هستند

7-
كساني كه در امضاي خود اسم و فاميل مي‌نويسند خودشان را در فاميل برتر مي‌دانند

8-
كساني كه در امضاي خود فاميل مي‌نويسند داراي منزلت هستند

9-
كساني كه اسمشان را مي‌نويسند و روي اسمشان خط مي‌زنند شخصيت خود را نشناخته‌اند

10-

تصاویر زیباسازی نایت اسکین
[ پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, ] [ 12:11 ] [ helia ]

تصاویر زیباسازی نایت اسکین
[ پنج شنبه 7 تير 1391برچسب:, ] [ 23:57 ] [ helia ]

تصاویر زیباسازی نایت اسکین
[ چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, ] [ 23:52 ] [ helia ]

تصاویر زیباسازی نایت اسکین
[ چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, ] [ 20:0 ] [ helia ]

همگی به صف ایستاده بودند تا از آنها پرسیده شود ؛ نوبت به او رسید : "دوست داری روی زمین چه کاره باشی؟" گفت: می خواهم به دیگران یاد بدهم، پس پذیرفته شد! چشمانش رابست، دید به شکل درختی در یک جنگل بزرگ درآمده است. باخودگفت : حتما اشتباهی رخ داده است! من که این را نخواسته بودم؟!....

سالها گذشت تا اینکه روزی داغ تبر را روی کمر خود احساس کرد ، با خود گفت : این چنین عمر من به پایان رسید و من بهره ی خود را از زندگی نگرفتم! با فریادی غم بار سقوط کرد و با صدایی غریب که از روی تنش بلند میشد به هوش آمد!

حالا تخته سیاهی بر دیوار کلاس شده بود!

تصاویر زیباسازی نایت اسکین
[ چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, ] [ 19:54 ] [ helia ]

روزی جراحی برای تعمیر اتومبیلش آن را به تعمیرگاهی برد!
تعمیرکار بعد از تعمیر به جراح گفت: من تمام اجزا ماشین را به خوبی می شناسم و موتور و قلب آن را کامل باز می کنم و تعمیر میکنم! در حقیقت من آن را زنده می کنم! حال چطور درآمد...

سالانه ی من یک صدم شما هم نیست؟!

جراح نگاهی به تعمیرکار انداخت و گفت : اگر می خواهی درآمدت ۱۰۰برابر من شود اینبار سعی کن زمانی که موتور در
حال کار است آن را تعمیر کنی!

تصاویر زیباسازی نایت اسکین
[ چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, ] [ 19:49 ] [ helia ]

یک دختر ایرانی که ساکن کشور کانادا است در مراسم انتخاب ملکه زیبایی کانادا به عنوان زیباترین چهره کانادا انتخاب شد.

عکس این دختر که هم اکنون ملکه زیبایی کشور کانادا است را در زیر مشاده میکنید

تصاویر زیباسازی نایت اسکین
[ چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, ] [ 19:35 ] [ helia ]

نگـــــــران نباش،

حــــال مـــن خـــــــوب اســت!

بــزرگ شـــده ام ...

دیگر آنقـــدر کــوچک نیستـم...

که در دلــــتنگی هـــایم گم شــــوم!

آمـوختــه ام،

که این فـــاصــله ی کوتـــاه،

بین لبخند و اشک نامش " زندگیست " . .

راســــــتی،

دروغ گـــــفتن را نیــــــــز، خـــــــــوب یاد گـــرفتــه ام ...

" حــــال مـــن خـــــــوب اســت " ...

خــــــوبِ خــــوب...

تصاویر زیباسازی نایت اسکین
[ چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, ] [ 19:32 ] [ helia ]
درباره وبلاگ

عاشقتم هلیااااا
آرشيو مطالب
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 331
بازدید کل : 75538
تعداد مطالب : 89
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1




کد آهنگ
عکس عاشقانه.شکلک برای وبلاگ

برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب